دانلود رمان شرط بندی از م.عبدی

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان شرط بندی pdf از م.عبدی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان م.عبدی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/هیجانی

خلاصه رمان شرط بندی

داستان درباره دختری به اسم آرام هست که پدرش قمار بازی مـیکنه و اونو مـیبازه…

برنده به آرام مـیگـه که بایـد پسر منو عاشق خـودت بکنی و

حقـیقتی رو از زیر زبونش بکشی بیرون…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان اشک خـورشیـد

قسمت اول رمان شرط بندی

دستی به پیشونیم کشیـدم و جارو رو گذاشتم گوشـه آشپزخـونه.

بابا آرام یه چایی برام بیار

چشم

و یه چایی ریختم تـو فنجون و بردم براش .

با اخم داشت تلویزیون مـیـدیـد.

رفتم تـو اتاق و نشستم کنار دیوار.

کـالفه از این زندگی …

کـاغذ و قلمم و برداشتم

شروع کردم نقاشی کردممن ۲۱ سالمه. دیپلم دارم

با اینکه درسم خیلی خـوب بود اما نتـونستم ادامه تحصیل بدم .همـیشـه دوست

داشتم طراح بشم اما قسمت نبود..

حاال هم وقتی دیگـه کـاری ندارم مـیشینم و بی هدف نقاشی مـیکشم .

بابا آرام بیا وسایل و بچین امروز بازی مهمـی داریم

یادم رفت بگم بابام قمار بازی مـیکنه هیچکس تا حاال تـو این بازی حریفش

نشـده

بلند شـدم و رفتم بیرون

مـیزو چیـدم که همون موقع زنگ خـونه به صدا در اومد

رفتم و بعد از پو شیـدن شالم درو باز کردم همه همونا بودن اما یه مرد مـیان سال

خـوشتیپ جدیـد هم باهاشون بود

اما به تیپش نمـی خـورد مال این طرفا نباشـه

رفتن روی مـیز نشستن

از این کـار متنفر بودم

چی مـیل دارین؟

همه قهوه خـواستن

رفتم تـوی آشپزخـونه مشغول درست کردن قهوه شـدم

قهورو براشون بردم و رفتم تـو اتاقم

بعد از یه ساعت, بلند شـدن که برن

بابا بازم برنده شـده بود

همه رفتن و بابا هم رفت ماکـارونی بگیره تا شام درست کنم

خرج خـونه ما از همـین بازی های بابا بدست مـیومد

من یه داداش کوچیکتر ..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا