دانلود رمان ماهتاب  از آذر اول

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان ماهتاب pdf از آذر اول با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان آذر اول مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان ماهتاب

ماهتاب بعد از پشت سر گذاشتن یک زندگیِ ناموفق به ایران برمـی گرده .

ادامه ی تحصیل مـیـده و برای گذراندن دوره ی کـارآموزی به دفتر یکی از وکلای بنام پایتخت مـیره.

محمد زند وکیلی که از سالهای دور عاشق ماهتاب بوده و حالا به شکل معجزه آسایی دست سرنوشت پای ماهتاب رو به دفتر کـارش

کشونده…

پایان خـوش

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان هوای نفس هایت

دانلود رمان هیچکس من آذر اول

قسمت اول رمان ماهتاب

شب گذشتـه نتـوانستـه بودم درست بخـوابم، هم هیجان جشن امروز را داشتم و

هم به روزهایی فکر مـی کردم که انگـار دنیا برایم تمام شـده بود،

روزهایی که به سختی پشت سر گذاشتـه بودمشان و بعد از آن سرنوشت جور

دیگری رقم خـورده بود، وامروز خـورشیـدی را مـی دیـدم که از پشت

ابرها خـودش را آرام آرام بیرون مـی کشـد تا دنیایم را روشن وروشن تر کند.

ِی چند سال پیش به اندازه ی جاده ای طوالنی فاصله بگیرم و خـودم را اول به خـودم و بع

تـوانستـه بودم از ماهتاب افسرده و بریـده از زندگ د به

اطرافیانم ثابت کنم.

امروز مـی تـوانستم برق خـوشحالی وافتخار را در چشمهای مامان، بابا وماهان ببینم.

ماهان همان روزها گفتـه بود” بایـد خـودتـو باورکنی” سخت بود اما باالخره خـودم را باور کرده بودم تا بتـوانم به امروز برسم.

به تحقق آرزویی که سالها پیش در دل داشتم ویک اشتباه باعث شـد از آن فاصله بگیرم.

آرزوها زیاد دست نیافتنی نیستند، کـافیست دستت را دراز کنی، چنگشان بزنی ودیگر رهایشان نکنی.

من اما آن روزها حتی دستم راهم دراز نکرده بودم.

روزی که ماهان از من خـواست خـودم را باور کنم، دس ِت

آویزانم را دراز کردم، چنگ زدم ودیگر..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا