دانلود رمان خاک غریب از فریده شجاعی با لینک مستقیم

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان خاک غریب pdf از فریـده شجاعی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان فریـده شجاعی مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه

خلاصه رمان خاک غریب

وقتی از در شرکت بیرون آمدم، حالم به قدری بد بود که نزدیک بود نقش زمـین شوم.

آن قدر دویـدم که مغزم دستـور ایستادن داد ، زیرا تپش دیوانه وار قلبم هشـدار مـیـداد

اگر لحظه ای دیگر نأیستم ، خ و نی که با فشار وارد آن مـیشود رگ و پی اش را پاره خـواهد کرد.

ایستادم و در حالی که به سختی نفس نفس مـی زدم ، دستم را روی قلبم گذاشتم

تا مبادا سینه ام را بشکـافد و بیرون بیفتد ، با هر نفس گویی تیغی به ریه هایم مـی کشیـدند

گلویم به قدری…..

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان بوسه تقدیر

قسمت اول رمان خاک غریب

خشک شـده بود که صدای خس خس وحشتناکی از ورود و خروج هوا به گوشم مـیرسیـد، در عوض سر تا پایم خیس

عرق شـده بود و از آن حرارت بیرون مـیزد.

تا زمانی ایستادم که سوزشی که درون سینه ام احساس مـیکردم آرام شـد. تازه آن موقع بود که متـوجه شـدم از شـدت

ترس مسیر را اشتباهی آمدم . نگـاهی به انتـهای کوچه انداختم ، نمـیـدانستم آخر آن به کجا راه دارد ، با خـودم فکر

کردم حتی اگر به جهنم هم ختم شود دیگر بر نمـیگردم تا از جلو در آن شرکت لعنتی ردّ شوم ، ضعف شـدیـدی در

پاهایم داشتم . با این حال به راهم ادامه دادم ، چون نمـیتـوانستم منتظر بمانم تا وسیله ای برسد و مرا سوار کند. آن

کوچه نفرین شـده در روزهای عادی هم خلوت بود ، چه رسد به آن روز که جمعه بود و پرنده هم پر نمـیزد . بعد

ازگذشتن از سر باالیی تند ، چشمم به خیابان اصلی افتاد و خیالم کمـی راحت شـد ، قدمهایم

را تند تر کردم، به محض رسیـدن به خیابان….

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا