دانلود رمان زن داداش جای خواهره 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان زن داداش جای خـواهره pdf از فری بانو با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان فری بانو مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان:

چشامو باز کردم دنیا دور سرم مـیچرخیـد …بزور خـودمو رسوندم به در صدام بالا نمـیومد بخاطر داد زدنای دیشب…خدایا من کجام

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان فصل نارنجی  از فری بانو 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان فصل نارنجی pdf از فری بانو با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان فری بانو مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان:

انگشتـهایش دور گردنم فشرده مـی شود…مـی خـواهم نفسم را از زیر بندهای مردانۀ انگشتـهای نامردش نجات دهم…

مـیخـواهم نفس بکشم اما هر چه بیشتر تقلا مـی کنم کمندش تنگتر مـیشود.
نگـاهش مـیکنم؛ آخرین نگـاه !…همان چشمهای قهوه ای و خـوش حالت ؛ اما به خـون نشستـه و دریـده!

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان بیتا  ازمریم جعفری

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان بیتا pdf ازمریم جعفری با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان مریم جعفری مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان:

بیتا با ضمانت بابک پسر دائیش از کـانون اصلاح زنان خیابانی آزاد مـیشود و راهی جز همراهی با او ندارد، بابک که سالها عاشق بی تا بوده حتی بعد از ازدواجش با کـامران همچنان قصد حمایت از او و پسرش کیان را دارد اما بی تا بخاطر…..️

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان زنانه  از یسنا فتاحیان 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان زنانه pdf از یسنا فتاحیان با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان یسنا فتاحیان مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

عاشقانه‌ای فرو رفتـه در هاله‌ی شیشـه
زندگی کمـی زیباتر مـی‌شـد اگر او مـی‌ماند! اگر او مـی‌ماند الان هر سه کنار هم بودند!
آغاز از او شروع مـی‌شود! اویی که به ظاهر زنی محکم است و یک سوپر مدلینگ پُر آوازه اما در درون پر از چینی‌های بند زده و دل چرکین از بازی‌های روزگـار!
او بعد از شش سال برمـیگردد برای پس گرفتن حس ناب پشتـوانه داشتن
اویی که طرد شـده است برمـی‌گردد برای به دست آوردن مـی‌آیـد امانتی‌اش را پس بگیرد، امانتی به مساحت کف دستش درست تمام قلبش را…..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان ققنوس میبارد  از زهرا رضایی 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان ققنوس مـیبارد pdf از زهرا رضایی با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

          نویسنده این رمان زهرا رضایی مـیباشـد

        موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان ققنوس مـیبارد

زمان، زمانه ی افسانه های طی شـده نیست.

چه آتشیست که ققنوس پرورم کرده ست…

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان افسون سردار

دانلود رمان تـوتیای چشمم

دانلود رمان ویانا نیوز

قسمت اول رمان ققنوس مـیبارد

اصوات بی رحم اولین دشمنانی بودند که به گوش هایم شبیخـون

زدند. صدای فریاد سهمناکم با جیغ های گوش خراش مادرم در

هم آمـیختـه بود و اتاقک ماشین را مـی لرزاند. تصاویر مات پشت

پلک های متـورمم, سکـانس های تند و بی وقفه ای را ساختند

که برای رها شـدن از نگـاه هراسانم پیشی مـی گرفتند. صدای جیغ

های وحشت زده ام در گوش هایم زنگ مـی زد و سرم هنوز از

آن اصابت دردناک تیر مـی کشیـد. حس خفگی هنوز هم با من

بود وقتی در ماشین وارونه گردن شکستـه و دردناکم مـیان دو

صندلی گیر افتاده بود. گویی هنوز نورباالیِ ماشین غول پیکرِ

خارج از دسترس در چشم هایم فلش مـی زد و صدای ترمز..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان رژلب قرمز  از مموت .ع

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان رژلب قرمز pdf از مموت .ع با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان مموت .ع مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه 

خلاصه رمان

به نام جهاندار عالم

 خستـه بودم…

 از این دنیای پر قـیـد و بند و پرفاصله…

 از این روزهای تکراری بی خاطره…

بی عشق بودم…

 منزجر از این روزهای بی زنانگی و احساسات خاموش…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان حماقت محض  از زهرا ابراهیم زاده

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان حماقت محض pdf از زهرا ابراهیم زاده با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان زهرا ابراهیم زاده مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

قصه من یه قصه ی متفاوتـه، یه قصه ای که شایـد خیلی ازش دیـده باشیم ولی تا حالا گفتـه نشـده

قصه ی من یه قصه ی پر غصه است، از یه دختر که فقط عاشق شـد قصه ی یه دختر نوزده ساله

که گذشتشو واستـون روایت مـی‌کنه! داستان من قصه ی دخترو پسر پولدار نیس، قصه ی پسر مغرور و

دختر شیطون نیست، قصه ی من قصه ی یه دختری به اسم زهراست که تـو جنوبی ترین قسمت

تـهران زندگی مـی‌کنه و دست سرنوشت اونو به جایی مـی‌کشونه که ….

لینک دانلود رمان به درخـواست نویسنده برداشتـه شـد

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان کتیبه دل  از s_mokhtariyan

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان کتیبه دل pdf از s_mokhtariyan با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان s_mokhtariyan مـیباشـد

موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی

خلاصه رمان کتیبه دل

کیمـیا ، دختری کیمـیا و مهربان که از خـودش مـیگذره تا بقـیه

به خـواستـه هاشون برسن غافل از اینکه خـواستـه همه خـوشحالی اونه.

مثلا بخاطر حاج بابا از ازدواج با کـاوه پسر عمویش منصرف مـیشود و درست زمانیکه

فکر مـیکند تا حدودی با مسئله کنار امده کـاوه همسرش را از دست مـیـدهد و

همراه فرزند کوچکش به تـهران مـی ایـد. این شروع دوباره ای برای کیمـیا و کـاوه است..

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان طلوع بی نشان

قسمت اول رمان کتیبه دل

گلدان شمعدانی را جلو مـی کشم.گل را وسط گلدان نگـه مـیـدارم و دور تادور خاك

مـیریزم. با دست سطح خاك را فشرده مـی کنم .مشتی دیگر خاك بر مـیـدارم تا فضاي خالی به

اندازه کـافی پر شود. با آب پاش روي شمعدانی دورنگم آب مـی پاشم . شمعدانی را کنار باقـی

گلدان ها مـیگذارم و با لذت به گلها نگـاه مـیکنم. هر بار که گلدان جدیـدي خلق مـیکنم گلی

جدیـد درونش متـولد مـی شود. این تـولد هر باره عجب خانه حاج بابا را زیبا تزیین کرده. براي

حاج بابا دلتنگم. یک هفتـه اي مـیشود که به خانه عمو امـین در اصفهان رفتـه . این دوري چند

روزه از همه سالهاي دلتنگ زندگیم دلتنگ ترم کرده. حاج بابا براي من فقط یک پدر بزرگ

نبود و نیست. تکیه گـاه تنهایی ها، پناه خستگی ها و عزیزتر از هر کسی است برایم. این

نبودنش روحیه ام را کسل کرده. دلم آغوش گرمش را طلب مـی کند. آغوشی که سالهاست

فقط و فقط به روي من باز است. هیچ وقت هیچکدام از نوه ها حق نداشتن خـودشان را به

اندازه من به حاج بابا نزدیک کنند. این مامن سندش شش دانگ به نام عزیزکرده اش است

تا جایی…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان زیتون  ازbeste

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان زیتـون pdf ازbeste با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

  نویسنده این رمان beste مـیباشـد

موضوع رمان :عاشقانه

خلاصه رمان:

با دست موهام رو تـو شالم مـی برم… :شما و مهندس آک یورک از من با سابقه تریـد.. لبخند پیروز مندی زد.. :دنیز مـیگـه کمـی ریسک داره… _ تـو زندگی بایـد ریسک کرد مهندس..من این رو یاد گرفتم… _جالبه…شما ریسک رو دوست داریـد؟ _من پیشرفت رو دوست دارم… ابروش رو بالا برد…تحلیلی روم نداره مطمئنم…زنان تعریفی به مراتب ساده تر براش دارن… پام رو رو پام مـی ندازم : سیگـار که ناراحتتـون نمـی کنه.؟ _نه ..راحت باشیـد… جعبه سیگـار چرمم رو در آوردم…مـی دونم که مـی دونه چیز گرون قـیمتیه… با فندک روشن کردم…دودش رو کـامل به ریه فرستادم…

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان

دانلود رمان عشق یواشکی  از M_Zamani 

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد

دانلود pdf رمان

دانلود رمان عشق یواشکی pdf از M_Zamani با لینک مستقـیم

برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF

نویسنده این رمان M_Zamani مـیباشـد

موضوع رمان:عاشقانه/طنز/کلکلی

خلاصه رمان عشق یواشکی

داستان ما در مورد یه دختر شر وشیطون و در عین حال ارومه مهسا دختری که غرورش همه چیزشـه و

مـیـدونه کجا بایـد کنار بزارش و ارسلان پسری با چشمان عسلی با اخلاقای خاص خـودش پسری

شیطون و کمـی عصبی حالا اگـه سرنوشت این دوتا رو رو به رو کنه چی مـیشـه؟

رمان پیشنهادی:دانلود رمان قصه ی پریا 

قسمت اول رمان عشق یواشکی

با هزار بدبختی پيداش کردم رفتم جلو اينه نگـاهی به خـودم

کردم دختری با چشای تيره که هرکی از دور ميديد فکر

ميکرد مشکيه قدی متـوسط دماغ کوچيک که سر بينيم داداشم

هميشـه بهم ميگفت فنچ مژه های بلند و پوستی سبزه که بيشتر

به سفيد ميخـورد من مهسا زمانی دختری که تـو يه خـونواده

عادی به دنيا اومدم و همه رو کـافر کردم وضع ماليمون

خـوب بود دستمون به دهنمون ميرسيد بابام خبر نگـار بود و

مامانم خـونه دار يه ابجی وداداش کوچيکتر از خـودم داشتم از

جلو اينه کنار رفتم و به ساعت مچيم نگـاه کردم ده دقيقه جلو

اينه واستاده بودم مطمئنم ريحانه و مريم از اين دير کردنم

حسابی عصبانی ميشن واسه اخرين بار يه نگـاه به تيپم انداختم

شلوار لوله مشکی با يه مانتـو بلند مشکی و يه شال سه متری

و کوله بزرگم که همه جا ميبردمش سريع کتاب زيست و

فيزيکم و با وسايل ديگـه انداختم تـو کولم و بدو بدو سمت در

رفتم با يه جيغ از مامان خدافزی کردم که بدبخت سکتـه کرد

سريع کفشای اسپرتمو پوشيدم با دو به سمت کتابخـونه رفتم

ارسلان

جلو اينه داشتم موهامو درست ميکردم قرار بود واسه يه

پروژه بريم کتابخـونه

ميگم پروژه فکر نکنين مهندس شرکتم نخير ما از اين شانسا..

برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید

دانلود رمان