برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان گل های باغ سردار pdf از آبان نازی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آبان نازی مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/کلکلی
خلاصه رمان گل های باغ سردار
خانواده پرجمعیت سردار دچار مشکلات متعددی شـدند. کوچکترین فرزند خانواده یعنی
شقایق از طرف پدربزرگ به عنوان امانتدار مـیراث او انتخاب مـیشود. پدربزرگ در کمال
ناباوری همهی ثروتش را به نام شقایق مـیکند و از او قول مـیگیرد تا کـاری برای او انجام دهد.
از طرفی فرهاد، پسر عموی آنها، بعد از سالها دوری از وطن با شنیـدن خبر فوت پدربزرگ
برگشتـه و ادعای مـیراث مـیکند. اما این تازه اول ماجراست؛ زیرا شقایق پی مـیبرد
که خانوادهاش راز بزرگی را از او پنهان کردهاند…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان شاخه های سرد غرور
قسمت اول رمان گل های باغ سردار
یک اتـومبیل بنز سورمهای آخرین مدل، جلوی پارکینگ منزل سردار در انتظار راننده بود. آقای همایون سردار با قامتی
کشیـده از منزل زیبایش خارج شـد، با عصبانیت در را پشت سرش به هم کوبیـد و پشت رل ماشین گران قـیمتش نشست.
همایون خان پسر بزرگ حشمتا.. خان سردار، مالک بزرگترین کـارخانه لبنیات کشور بود. پدرش پنجاه سال پیش این
کـارخانه را تاسیس کرد و با پشتکـار و درایت در مدیریت تـوانست، آن را از کـارخانهای کوچک به بزرگترین و بهترین
کـارخانه تـولیـد لبنیات کشور تبدیل کند. او دو سال قبل در سن نود سالگی درگذشت. همایون خانِهفتاد ساله بلند قامت،
الغراندام با صورتی کشیـده، چشمانی سیاه و بینی عقابی، تنها فرزند حشمتا.. خان نبود. متاسفانه برادر کوچک همایون
خان یعنی فرزاد سالها پیش به علت سکتـهی قلبی از دنیا رفتـهبود و دو فرزند او فرناز و فرهاد، به همراه مادرشان همان
سال از کشور خارج شـده و تمام این سالها در کشور سوئد زندگی مـیکردند و تا بعد از فوت حشمتا.. خان، که فرهاد با
ادعای سهیم …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان پشت ابرهای سیاه پی دی اف دل ارا دشت بهشت با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان دل ارا دشت بهشتمـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
با مرگ هدایت رمضانی و نابود شـدن ثروتش
ضربه ی بدی به تنها فرزندش غزاله وارد مـیشـه،
آقای شیخی (دوست هدایت) به عنوان حامـی وارد زندگی غزاله مـیشـه
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان دختری به نام حنا pdf از یگـانه سلیمـی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان یگـانه سلیمـی مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/طنز/ازدواج اجباری
خلاصه رمان دختری به نام حنا
درباره دختری به نام حنا هست که وارد دانشگـاه مـیشـه و با پسری به اسم کیوان آشنا مـیشـه
که اتفاقات جالبی براشون پیش مـیاد،دعواهای کلکلی و جربحثهای طنزآمـیز صحنهدار اما
اتفاقات عجیب غریبی مـیوفتـه که حنای قصه رو شوکه مـیکنه درحالی که عاشق کیوان شـده
ولی متـوجه مـیشـه که کیوان برای ….
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان حسابدار زیبا
دانلود رمان آهنگ صدات
دانلود رمان نومـیـد
دانلود رمان طالع شطرنجی
دانلود رمان صیغه مختـومه
دانلود رمان زندگی بی پایان
دانلود رمان بی محابا
قسمت اول رمان دختری به نام حنا
نگـاهی به ساعت روی گوشیم انداختم،هنوز برای برگزاری اولین کلاس ده
دقـیقه ای وقت بود. نگـاهم و دور دانشگـاه چرخـوندم و با قدمهای بلند وارد
ساختمون دانشگـاه شـدم.
بعد از پیـدا کردن کلاسم،وارد شـدم و گوشـهای روی یکی از صندلیها نشستم.
پام و روی اون یکی پام انداختم و تکیهام و به صندلیهای دانشجویی دادم و با
خـودکـاری که دستم بود،روی مـیز ضرب گرفتم.
طولی نکشیـد که استاد وارد کلاس شـد و بعد از گذروندن معارفه،خـواست درس
رو شروع کنه که چند تقه به در خـورد.
سه تا پسر پشت در ایستاده بودن:
-ببخشیـد استاد ما داشتیم دنبال کلاس مـیگشتیم،دیر شـد.
استاد سری تکون داد:
-بفرماییـد،فقط هم چون جلسهی اول هست.
دفعه بعد اصلا خـوش ندارم بعد از من کسی وارد کلاس بشـه.
سری تکون دادن و چشمـی گفتن و داخل اومدن. نگـاهم زوم قـیافه هاشون شـد
که دقـیقا پشت سر من دوتا صندلی خالی بود و همونجا مستقر شـدن….
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عشق ممنوعه pdf از noghre با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان noghre مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
یه دختر محترم و خانوم که خیلی لجبازی مـیکنه ولی همـیشـه وقار داره البتـه
شیطنت های خاص خـودش رو هم داره…یه دختر که عاشق هیجانه و این علاقه اش
باعث شـد با پلیس ها همکـاری کنه که اتفاقـی بیوفتـه که یه خلافکـار عاشقش بشـه..
اسم دختر قصه ما هاله است زیبا و چموش به قولی رام نشـدنی…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان روشنایی مثل آیـدین pdf از شازده کوچولو با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان شازده کوچولو مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
به گذشتـه نگریستن شـده است عادت این روزهایم نگـاه که مـی کنم مـی بینم…تـو به رویاهایت اندیشیـدی من به عاشقانه هایم…تـو انتقامت را گرفتی…من تمام نیستی ام را…بیا همـین جا تمامش کنیم….بیا کشش ندهیم…بیا و تـو کیش شو…مـی آیم و مات مـی شوم…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان معجون عشق و غرور pdf از نگین۷۳ با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نگین۷۳ مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
معجون عشق و غرور درمورد دختری هست که قصد ازدواج نداره ولی با یک دیـدارعاشق مـیشـه و وقتی که کسی عاشق مـیشـه دیگـه نمـیتـونه از عشق فرار کنه دختر قصه ما هم مغروره هم لجباز با این رفتاراش یه سری اتفاقات تلخـو شیرین تـو سن نوجوانی براش پیش مـیادچشمامو نیمه باز کردم دیـدم گوشیم صدا مـیـده فکر کردم الارم ساعتـه ولی…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان استراتگوس مرگ pdf از فاطمه تاجیکی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فاطمه تاجیکی مـیباشـد
موضوع رمان:تخیلی/تراژدی
خلاصه رمان:
داستان از اینجا شروع مـیشود که هورزاد به بازی گرفتـه مـیشود! جنگی مـیان مرگ و زندگی..
اما اینبار ورق روزگـار برگشتـه است/// هورزاد استراتگوس مرگ است. اینبار او…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آسمان خراش از آرزو_کوثر با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آرزو_کوثر مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان آسمان خراش
ماهان خـواننده ای ک عاشق خلافکـاری به نام امـیر مـیشـه و…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان عشق مشکی
قسمت اول رمان آسمان خراش
برج مـیلاد امشب بیش ازهر لحظه همچون نگین مـیان سیاهی شـهر مـی درخشیـد….
نور پردازی ویژه نشان مـی داد ماهان جدای از دیگر سلبریتی ها جایگـاه ویژه ای در این شـهر دارد
پا به سن که گذاشت تمام سالن در تاریکی فرو رفت و نور قرمز رنگ مصادف شـد با
هزاران شاخه گلی که بر سروصورتش ریختند ….
از یاد برد حتی آهنگی که مـی خـواند و بهت زده خندیـد….
سکوت کرد به احترام هییجانشان و بعد با تمام وجود گردن کج کرد برای سپاس گزاری….
ردیف اول پسرکش را دیـد که نیش چاکـانده برای پدر دست مـی زند…
بوسی فرستاد و هیاهوی جمعیت به هوا برخاست…
دلبری کرد استعداد به رخ کشیـد تن صدا نشان داد و عشق ورزیـد
او بود وطرفدارانی که رنگ و بوی عشق مـی دادند…همچون گل های رزی که دور و
برش ریختـه بودند سرخ و خـونی…مثل همـیشـه بهترین بود و غرورآفرینی کرد
دو سانس پشت سرهم انرژی داد و انرژی گرفت…
نواخت و خـواند و قربان صدقه به جان خریـد…غافل نشـد از هزاران گلی که بر
سروصورتش ریختـه بودند تا جایی که تـوانست در اغوش گرفت و روبه جمعیت بوسه
فرستاد و به پشت صحنه رفت….
روبه روی اینه اتاق گریم استاد و دستی به موهای عرق کرده کشیـد…حالش خـوب بود مثل
تمام وقت هایی که اوج احساسش را با متن موسیقـی نشان مـی داد…
از اینه لبخند زد به برادری که هم خـون نبود اما جانش بود…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان بغض تنهایی pdf از خ.طهماسبی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان خ.طهماسبی مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان بغض تنهایی
وجود هیچکس غمها را از بین نمـی برد اما کمک مـیکند با وجود غمها محکم بایستیم
درست مثل چتر که باران را متـوقف نمـی کند، اما کمک مـی کند آســوده زیر باران بایستیم
ابرها به آسمان تکیه مـی کنند… درختان به زمـین، … و انسانها به مهربانی یکدیگر
گـاهی دلگرمـی یک نفر چنان معجزه مـی کند. که انگـار خدا در زمـین کنار تـوست…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان خاکستری چشمان گرگ
قسمت اول رمان بغض تنهایی
امروز هوا خیلی سرده نگـاهی به امپر بنزین انداختم یه خط بیشتر نداره بخاری هم پس بایـد بی
خیال بشم سوییچ را چرخاندم وماشین را خاموش کردم دستکشـهامو تـو دستم کردم وبه ورودی برج چشم دوختم.
بعد از چند دقـیقه خمـیازه ای از شـدت خستگی کشیـدم چشمام مـیسوخت وخستگی از سر وروم
مـیباریـد مـیـدونم کـارم حماقتـه ولی .
بعضی وقتا ما ادما مـیـدونیم کـارمون از بیخ وبن اشتباهه ولی بازم انجامش مـیـدیم یا از سر حماقت
یا اجبار یا تنهایی ویا عشق .
نگـاهی به ساعت مچیم انداختم عقربه ها روی ۶ و۲۱ قرار داشتن بیا دیگـه .
همون لحظه در متحرک پارکینگ برج بالا رفت وبنز مشکی رنگش از در خارج شـد.
با دیـدن ماشینش بغض کردم ولبهام لرزیـد درست مثل دیروز و پریروز ویک هفتـه ویک ماه ویک
سال پیش .
نگـاهی به امپر بنزین انداختم وبا حرص خـودم را لعنت کردم که چرا بنزین نزدم ونمـیتـونم تعقـیبش
کنم تا ببینمش اخه این شیشـه دودی لعنتی چیه اه.
تا خـواست از روی پل رد بشـه پسر جوانی به کـاپوت ماشینش ضربه ای زد وخندیـد بعد از چند
لحظه در ماشین باز شـد وقامت رعناش جلوی چشمام جون گرفت
مثل همـیشـه زیبا وبرازنده با قد بلند وشانه های پهن کت وشلوار خاکستری…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان مردی شبیه من pdf از paramour با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان paramour مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان مردی شبیه من
داستان از زبان ارغوان شایستـه بیان مـیشـه یه دختر ازاد که همـین ازادیش کـار دستش داد
زمانی که یه دختر نوجوون بود خطاهایی مرتکب شـد که بعد از ۷ سال داره تاوانشو پس مـیـده
درست زمانی که عاشق شـده عاشق مردی که اعتقاداتش از بین اون همه ادمـی
که کنارشن خیلی بهش نزدیکه عاشق مردی که شبیه اوست
رمان پیشنهادی:دانلود رمان جام عقـیق مرضیه یگـانه
قسمت اول رمان مردی شبیه من
دخترک وارد حیاط امامزاده شـد خستـه انگـار فقط آمده بود گریه کند
دردش گفتنی نبود !!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد وارد حرم شـدو
کنار ضریح نشست زیر لب چیزی مـی گفت انگـار!!!
خدایا کمکم کن
چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خـوابیـده بود با صدای زنی بیـدار شـد
خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم مـی خـوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شـد و یادش افتاد که بایـد قبل از ساعت
۸ خـود را به خـوابگـاه برساند به سرعت از آنجا خارج
شـد وارد شــــهر شـد
امــــا اما انگـار چیزی شـده بود دیگر کسی او را بد نگـاه نمـی کرد !
انگـار محترم شـده بود نگـاه هوس آلودی تعـقــیبش نمـی کرد!
احساس امنیت کرد با خـود گفت:مـگـه مـیشـه انقد زود دعام
مستجاب شـده باشـه!!!! فکر کرد شایـد اشتباه مـی کند!!! اما
اینطور نبود!
یک لحظه به خـود آمد
دیـد چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشتـه
مامان با صدای بلند گفت:
بکنیش تـو گونیارغوان صد دفه گفتم اون ۲ وجب پارچه رو نپیچ دور
خـودت من این همه پول ندادم که هیکلتـو درست کنی بعدشم
هر چقدر مامان عصبانی بود من با ارامش گفتم:
مامان جان گونی چیه؟من عاشق چادرمم دوسش دارم
نمـی تـونم از خـودم جداش کنم…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید