برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان روژان قربانی یک رسم pdf از آسایا آریایی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آسایا آریایی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان
این قصه حکـایت روژان است . روژان بختیاریی که با کشتـه شـدن جوانی ایلی دیگر تـوسط برادرش رادمانزندگیش متحول مـی شود .
آقابک که فردیخـودخـواه و خـودرای است روژان را به خـون بس مـی فرستد .
این تصمـیم آقابک همه جوانب زندگی روژان را عوض مـیکند.
و از طرفی حکـایت کیاوش است . کیاوش بختیاری که عموزاده اش تـوسط فردی روژان به قتل رسیـده است وحالا بزرگـان خاندان برای جلوگیری به ریختن خـون های بیشتر پیشنهاد خـون بس را قبولمـیکند .
این تصمـیم بزرگـان ایل همه جوانب زندگی کیاوش را عوض مـیکند . …
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان مهر و مهتاب pdf از نگین حمزه لو با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نگین حمزه لو مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
داستان یک دختری بسیار مرفه و ازاد و تقریبا رها از دین هست که با هم دانشگـاهی اش که جانباز شیمـیایی و مذهبی که تمام فامـیل درجه یک خـود را در بمباران زمان جنگ در یک مهمانی از دست مـی دهد و به تنهایی زندگی مـی کند اشنا مـی شود و علیرغم مخالفت خانواده دختر با اصرار انها را راضی به ازدواج مـی کند ولی خانواده بجز برادرش او را طرد مـی کنند رفتار بسیار شیرین و منطبق بر اخلاق پسر باعث مـی شود که خانواده دختر و خـودش متحول شوند و دست از کـارهای ضد ارزش بردارند و……
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عشق شفق pdf از زهرا.م با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان زهرا.م مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
با صدای خاله از افکـارم در اومدم… دیـدم که کنارم نشستـه وداره با لبخند نگـام مـیکنه،دستمو گرفتـو گفت:شفق جان عروس گلم، داری به چی فکر مـیکنی؟ خیلی تـو خـودتی…برو یه کم پیش نامزدت بشین.یه نگـاه به گل پسرش انداختـو گفت:
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان مردی از جنس پریان pdf از عطیه شکری با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان عطیه شکری مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان مردی از جنس پریان
یکی بود، دیگری نابود! جنگ خـونین و سختی مـیان دو احساس انتقام و خـواستن
زیر این سقف کبود به پا شـد، وقتی دو احساس به خـودشان آمدند و دست از جنگ کشیـدند
متـوجه شـدند که ویرانی های جبران ناپذیری به جای گذاشتند، یک مشت قلب ترک خـورده
و باورهای در هم شکستـه شـد تمام آن چه که برایشان باقـی ماند، در پی جبران گشتند
تا او را برای بند زدن این خرده احساسات بیاورند …
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان اگر دردی نباشـد
دانلود رمان شبح شـهر عطیه شکری
قسمت اول رمان مردی از جنس پریان
“سوم شخص”
از پشت شیشـه ی سالن انتظار، چشم چرخاند و دوست وکیل شـده اش
را یافت مانند همـیشـه با اقتداری که تنها مختص به خـودش بود، خـود را
به دخترک رساند و گفت فکر نمـی کردم که بیای
کیهانه، بی تـوجه به نیش زدن های دوست دوران کودکیش او را با
اشتیاق در آغوشش فشرد و گفت:
سالم الهه ی غربی! دخترک اخم ظریفی کرد و کمـی فاصله گرفت و به نیش زدن هایش
ادامه داد:
بعد از اولین معامله ای که تـو شرکت خـودسرانه جوش دادی، انتظار
نداشتم جلوی چشمام ببینمت!
غم در چشمان کیهانه حائل شـد لبخند تلخی زد و زمزمه کرد:
تـو موقعیت شرکتت رو به من مدیونی! اگـه من نبودم کی مـی تـونست تـو
غیاب تـو اون شرکت و راه
اندازی کنه؟! هوم؟! این عوضه تشکر کردنتـه؟
دخترک بی تـوجه به گفتـه های رفیق وکیل شـده اش چمدانش را به
دست او داد و گفت:
سینا به تنهایی از پس کـارها برمـی اومد راستی نیومده دنبالم؟
کیهانه با غیض چمدان را به دنبال خـودش کشیـد و گفت:
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان قلبی برای تپیـدن pdf از زهرا دلگرمـی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان زهرا دلگرمـی مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه
خلاصه رمان قلبی برای تپیـدن
سکوت همه جا را فرا گرفتـه بود آسمان مثل روزهای پیش صلف و آبی بود و
خـورشیـد سخاوتمندانه در حال پرتـو افشانی بود « بهروز» پشت مـیز کـارش
در حال مطالعه برگـه ای بود ، که منشی به او اطلاع داد همسرش پشت خط
منتظر است با تشکر کوتاهی از او گوشی را برداشت و صدای گرم و
دلپذیر همسرش « غزل » را شنیـد
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان کـابوس نگـاه زهرا دلگرمـی
قسمت اول رمان قلبی برای تپیـدن
سالم بهروز جون
سالم عزیزم حالت چطوره ؟
ممنونم تـو خـوبی کـارها خـوب پیش مـی ره ؟
البتـه! چه عجب یاد ما کردی خانوم خانوما!
غزل خنده ی شیرینی کرد و گفت : به خاطر دلتنگی به جای
این که تـو حالم رو بپرسی من بایـد به تـو تلفن بکنم
بهروز خندیـد و جواب داد :
شوخی کردم به دل نگیر لطف کردی عزیزم
تلفن کردم بگم امروز زودتر خـونه بیای غزاله و شوهرش با سیاوش و همسرش قراره بیان
اتفاقـی افتاده که با هم مـیان؟! دوباره چه خبره همه رو جمع کردی دور هم
غزل با خنده پرسیـد :
مـگـه حتما بایـد خبری باشـه که ما دور هم جمع بشیم ؟
نه! من یک ربع دیگـه کـارم رو تموم مـی کنم مـیام
ممنونم مواظب خـودت باش خدانگـهدار چشم
بهروز با لبخندی گوشی را گذاشت سعی کرد کـارهایش را
همانطور که به همسرش گفتـه بود زود تمام کند و راهی خانه شود
غزل در خانه نشستـه بود و برای سرگرم کردن خـودش آلبوم
عکس های خانوادگی را تماشا مـی کرد پس از لحظاتی
نگـاهی به ساعت انداخت ، برخاست و آلبوم را روی مـیز گذاشت و
به طرف اتاق خـواب رفت مثل همـیشـه تا وارد شـد نگـاهی به کمدی افتاد…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان شرط بندی pdf از م.عبدی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان م.عبدی مـیباشـد
موضوع رمان : عاشقانه/هیجانی
خلاصه رمان شرط بندی
داستان درباره دختری به اسم آرام هست که پدرش قمار بازی مـیکنه و اونو مـیبازه…
برنده به آرام مـیگـه که بایـد پسر منو عاشق خـودت بکنی و
حقـیقتی رو از زیر زبونش بکشی بیرون…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان اشک خـورشیـد
قسمت اول رمان شرط بندی
دستی به پیشونیم کشیـدم و جارو رو گذاشتم گوشـه آشپزخـونه.
بابا آرام یه چایی برام بیار
چشم
و یه چایی ریختم تـو فنجون و بردم براش .
با اخم داشت تلویزیون مـیـدیـد.
رفتم تـو اتاق و نشستم کنار دیوار.
کـالفه از این زندگی …
کـاغذ و قلمم و برداشتم
شروع کردم نقاشی کردممن ۲۱ سالمه. دیپلم دارم
با اینکه درسم خیلی خـوب بود اما نتـونستم ادامه تحصیل بدم .همـیشـه دوست
داشتم طراح بشم اما قسمت نبود..
حاال هم وقتی دیگـه کـاری ندارم مـیشینم و بی هدف نقاشی مـیکشم .
بابا آرام بیا وسایل و بچین امروز بازی مهمـی داریم
یادم رفت بگم بابام قمار بازی مـیکنه هیچکس تا حاال تـو این بازی حریفش
نشـده
بلند شـدم و رفتم بیرون
مـیزو چیـدم که همون موقع زنگ خـونه به صدا در اومد
رفتم و بعد از پو شیـدن شالم درو باز کردم همه همونا بودن اما یه مرد مـیان سال
خـوشتیپ جدیـد هم باهاشون بود
اما به تیپش نمـی خـورد مال این طرفا نباشـه
رفتن روی مـیز نشستن
از این کـار متنفر بودم
چی مـیل دارین؟
همه قهوه خـواستن
رفتم تـوی آشپزخـونه مشغول درست کردن قهوه شـدم
قهورو براشون بردم و رفتم تـو اتاقم
بعد از یه ساعت, بلند شـدن که برن
بابا بازم برنده شـده بود
همه رفتن و بابا هم رفت ماکـارونی بگیره تا شام درست کنم
خرج خـونه ما از همـین بازی های بابا بدست مـیومد
من یه داداش کوچیکتر ..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان عروس ناخـواستـه pdf مـیترا شیرانلی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مـیترا شیرانلی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
قدم زنان به سوی رودخانه به راه افتاد. هوا خنک بود و نسیم ملایمـی مـیوزیـد. تصمـیمش برای ازدواج جدی بود و هیچ چیز نمـیتـوانست نظرش را تغییر دهد. بیهدف در کوچههای کوچک و خاکی ده پرسه مـیزد. فکرش خراب بود و ذهنش درگیر. کلافه و عصبی بود…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان ازدواج اجباری pdf از سارا بلا با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سارا بلا مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/کلکلی
خلاصه رمان ازدواج اجباری
بهار یه روز که از مدرسه مـیاد خـونه متـوجه ماشین ناشناسی مـیشـه که
درخـونشون پارکه که مسیر زندگیش و تغییر مـیـده…..
پایان خـوش///
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان اجازه نمـیـدم pdf از مهسا.م ۷۶ با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان مهسا.م ۷۶ مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
بیتا… دختری درسخـوان که با شرایطی سخت زندگی مـیکنه و تـوسط پدر و برادرش شکنجه روحی مـیشـه ولی تحمل مـیکنه و مـی سوزه و مـیسازه. یه روز که خـونه ی دوستش نغمه است مجبور مـیشـه با اون و دخترخاله و پسرخاله هاش بره بیرون و این مـیشـه سرآغاز…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان وصله ناجور pdf از سامانتا تاول با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان سامانتا تاول مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان
دیزی از سنین کودکی پدرش را از دست داده و مادرش برای فراموش کردن غم از دست دادن همسر به الکل روی آورده .
و کـاملاً او و برادرش را به حال خـود رها کرده دیزی که خـود به مراقبت نیاز داشت ..
حالا مـی بایست مسئولیت برادر ۶ ساله اش را به عهده بگیرد و از او نگـهداری کند
بالاخره روزی مادرش آن دو را رها کرده و تمام پول های انها را با خـود برداشتـه و مـیبرد . دیزی و برادرش را تنها …
بدون کوچکترین پول و پشتیبانی مـی کند .
دیزی مجبور مـی شود ترک تحصیل کرده و برای امرار معاش کـار پیـدا کند .
اما بعد از تحمل سختی های فراوان و بالاخره پیـدا کردن کـاری در یک مغازه جواهر فروشی…
به او تـهمت دزدی زده مـی شود و برای مدت سه سال به زندان محکوم مـی شود .
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید