برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان تلاقـی عشق و خـون pdf از فاطمه لقایی صفت با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فاطمه لقایی صفت مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان تلاقـی عشق و خـون
آروشا، دختر ی که از اول روی پای خـودش ای ستاده.
پدر و مادرش تـوی یک تصادف جونشون رو از دست دادن و تنها با پدربزرگش که صاحب امالک
زیادی هست و همه م ی شناسنش زندگی م ی کنه.
پسر ی تـو زندگیشـه، در اصل خـودش رو به آروشا نزدیک کرده تا مدارکی علیه آتش پسرخاله ی آروشا
پیـدا کنه.
ولی در این راه عاشق هم مـیشن، تا این که پسره طی حادثه ای مـیمـیره و
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان ترس از عشق
قسمت اول رمان تلاقـی عشق و خـون
آقاجون صداش رو باال برد، طور ی که برای لحظه ای قلبم فرو ری خت و قدم هام به سمت عقب
هدایت شـد .
نه یعنی، نه! همـین که گفتم!
بغض کردم.
اما آخه آقاجون!
اما و آخه نداره آروشا دیگـه هم این بحث رو ادامه نده.
با موج ی از نا امـیـدی که تـوی چشم هام حلقه بستـه بود، نگـاهش کردم، چی کـار کنم؟
خدایا خـودت کمکم کن.
آقا جون با همون صالبت همـیشگی از کنارم گذشت و در رو پشت سرش بست.
با صدای کوبیـده شـدن در انگـار همه ی امـیـدم به راضی شـدن آقاجون یک باره درهم خـورد شـد.
از طرفی این صدا تا ی د ناراحت ی آقاجون رو اعالم کرد.
نفس عمـیق ی کشیـدم و نگـاهی با کـالفگی به سر تا سر
عمارت کردم؛ عمارت ی که با وسایل سلطنتی و با
شکوه چیـدمان دلنش ین ی گرفتـه بود.
بایـد با محمد صحبت مـیکردم و راه حل ی برا ی این مسئله پیـدا مـیکردیم.
به طرف اتاقم رفتم، در رو باز کردم و وارد شـدم، موبایلم رو از روی ..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان با من قدم بزن pdf نیلو جون با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نیلو جون مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان :
شادی که بخاطر مسئله ای مجبور مـیشـه یه چند ماهی خـونه یکی از دوستای پدرش بمونه. تـوی این چند ماه اتفاقایی براش مـیوفتـه که…
حتما دانلودش کنین
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان زندگی بی پایان pdf از آیـدا اقبال با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان آیـدا اقبال مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان زندگی بی پایان
زمان دوست هیچکس نیست.
مهرای داستان، دختریست که این جمله را با پوست و گوشت و استخـوانش لمس کرد،
زمانی که روزهای پر از دردش به اندازه قرنها طول کشیـد!
قلب مهربانی که با تمام سادگی، خالصانه اعتماد کرد و عاشق شـد در یک آن شکست.
او روی سیاه عاشقپیشـه قلابیاش را دیر دیـد و دنیایش هم مثل قلب آن سنگدل، مشکین و پر از درد شـد.
گویا او حالا خـودش را گم کرده بود. از آن پس بایـد تنهایی راه پر پیچ و خم زندگیاش را مـیپیمود.
زانوان نحیفش، مـیبایست برای موفقت قدرتمند مـیشـدند.
همـیشـه ممنوعهها شیرینند، در این بین پسری که عاشقـی برایش ممنوع شـده است،
دل به او مـیسپارد و سیب ممنوعه را از درخت دلبستن مـیچیند.
در پی انکـارهای مکرر، بالاخره همه چیز عیان مـیشود. مهرا مـیماند و قلبی
که کلبه اعتمادش خاکستر شـده. تصمـیم با اوست…
شایـد از خاکستر مهر وجودش، ققنوسی متـولد شود.
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان گیلدا طبیب کوچک
دانلود رمان صیغه مختـومه
دانلود رمان کوتاه بیا
قسمت اول رمان زندگی بی پایان
یعنی اون سروش دوماه علاف اینجا مـیچرخه و به تـو چیزی نگفتـه؟ یعنی…یعنی این پروژه برای شرکت امـیره؟
سقوط کردم روی صندلی! باورم نمـیشـد… باورم نمـیشـد کسی که ازش متفرم حالا شـده همکـارم.
نفس عمـیقـی کشیـدم و سعی کردم اروم باشم. امـیر با لبخند جلوم ایستاده بود. نمـیخـواستم شکستم رو ببینه.
هر چهقدر تـو این چند سال سعی کردم خـودم رو آروم نشون بدم و سعی کردم نشون بدم
مهم نیست گذشتـه، گذشتـه و مـیخـوام آینده رو بسازم.
الان نبایـد همه این تلاشها جلوی امـیر به باد بره! اون ارزش هیچ چیز رو نداره.
– ازت متنفرم!
با خنده گفت:
– نباش دیگـه. عشقم گذشتـهها گذشتـه! الان رو دریاب.
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان جا مانده در کـافه تریا pdf از فریبا مـیرزایی لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان فریبا مـیرزایی مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه/اجتماعی
خلاصه رمان جا مانده در کـافه تریا
اواخر آبان ماه بود تـو اتاق به روی تختم دراز کشیـده بودم و داشتم به جای ناهاری که نخـورده
و قهر کرده بودم، حرص مـی خـوردم
آخه این که بخـوام برم دانشگـاه چه گناهیه؟ این همه آدم دارن مـیرن دانشگـاه منم مثل اون
ها گیر یه مشت آدمـی افتادم که یه کـالم از حرف هام رو نمـی فهمن و منو هم اسیر باورهایغلطشون کردن
همـینجور که داشتم با خـودم کلنجار مـی رفتم، در اتاق باز شـد و نگـاهم از سقف به چهارچوب
در چرخیـد، مامان بود نگـاه عمـیقـی بهم انداخت، چند قدم جلوتر اومد و شونه هاشو به دیوار
پشت سرش تکیه داد و گفت:
مـگـه واسه ناهار صدات نزدم..
یکم خـودم رو تـو تخت جابجا کردم و با نگـاهی که به کمد رو به رویم انداختـه بودم، با حالت
قهر گفتم:
منم گفتم که گرسنم نیست
گرسنت نیست یا درد دیگـه ای داری؟
پوزخندی زدم و گفتم:
رمان پیشنهادی:دانلود رمان سنگ سیاه مرضیه یگـانه
قسمت اول رمان جا مانده در کـافه تریا
مـگـه واسه شما مهمه؟ اصال شما مـگـه مـی فهمـین بچه ای مثل من رو دارین؟
شونه هاشو از رو دیوار کَند و اومد لبه تخت نشست، با دست هایی که یک عمر چوپونی و
کشاورزی کرده و بعد از ازدواجش ظرف و رخت شستـه بود، پاهام رو نوازش مـی داد و با انگشت
هام بازی مـی کرد، دلم داشت ضعف مـی رفت و داشتم کم کم نرم مـی شـدم ولی نه، من نبایـد از
خـواستـه هام کوتاه بیام اگـه بازم اللمونی بگیرم دیگـه هیچ وقت به حرف هام اهمـیتی نمـیـدن
پاهام رو تکون دادم تا از دست هاش دور بشن ولی..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان دو نقطه متقابل pdf از زهرا طباطبایی با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان زهرا طباطبایی مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
نگین ستـوده ، سال سوم گرافیک که خانواده ای چهار نفره داره …نگین روزی متـوجه مـی شـه که شرکت پدرش و شریک پدرش ورشکست شـده … اوضاع خانوادگیش بهم مـی ریزه و همه در تکـاپو و اضطراب هستن که پدر نگین و شریکش ، امـیـد شمس ، تصمـیم مـی گیرن تا از دوستی تقاضای کمک کنن…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان شب ابدی pdf از طاهره آرموییان با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان طاهره آرموییان مـیباشـد
موضوع رمان:عاشقانه
خلاصه رمان:
مهری سالارکیا بعد از ده سال به عنوان یه وکیل در تـهران مشغول کـار مـیشـه و با اصرار های یک مادر پروندهی پسر مضنون به قتلش رو قبول مـیکنه و از طرفی ماجرا هایی براش پیش مـیاد..
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آوارگـان عشق pdf از نسترن قره داغی
با لینک مستقـیم برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
موضوع رمان: عاشقانه/همخـونه ای/اجتماعی
خلاصه رمان آوارگـان عشق
مدیر! شر و شیطون و پایه…یه معاون! آروم و مظلوم و ساده…یه دبیرستان پسرونه و
کلی خراب کـاری، اما بعد از اومدن خانم معاون مستبد و سخت گیری هاش همه چی
به این جا ختم نمـیشـه تازه داستان از اون جایی شروع مـیشـه که خانم ادیب بد
عنق و دیکتاتـور، برای آدم کردن پسرا یه اردو راهیان نور ترتیب مـیـده ولی اونجا خـودش و
آقایون مدیر معاون به طور خیلی اتفاقـی وسط مـیـدون جنگ گم مـیشند
من مدیرم؛ مدیر دبیرستان پسرونه نامآوران. یه دبیرستان خیلی باحال و خفن؛
یعنی… باحال و خفن بود؛ قبل از اینکه بلای آسمونی نازل بشـه…
رمان پیشنهادی:
دانلود رمان سرابم تـویی
دانلود رمان اجبار زیبا
دانلود رمان سرباز انتقام
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان اسارت نگـاه pdf از روشنک با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان روشنک مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
داستان دربارهی دختری به نام آرزوست. آرزو، دختری منزوی است که زمان زیادی را در بحران بیمحبتی پدرش به سر برده، چرا که باعث و بانی مرگ عشق پدرش قلمداد مـیشود. او به طور تصادفی با مردی آشنا مـیشود که به آرزو کمک مـیکند تا تنها عامل نجات زنی باشـد که اکنون، در مقام همسر و همراه پدرِ آرزو است. این نجات مـیسر نمـیشود مـگر به واسطهی عشق بزرگ این مرد که نه تنها آرزو را مدیون انسانیت خـویش مـیکند، بلکه به او کمک مـیکند از دنیای انزوای خـود فاصله گرفتـه و بودن در کنار افراد دیگر برایش از تنهایی لذت بخشتر باشـد.
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان آینه ای برابر آینه ات مـیگذارم pdf از نغمه و هانیه با لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان نغمه و هانیه مـیباشـد
موضوع رمان :عاشقانه
خلاصه رمان:
پسر جوونی به خاطر کـار، از آمریکـا به ایران مـیاد. در خلال ِ کـار، تصمـیم مـیگیره دنبال ِ بهونه ای بگرده که مادرش رو بعد از بیست و پنج سال به ایران بکشونه.
بهونه ای که دنبالشـه، هم مربوط مـیشـه به گذشتـه ی مادرش و هم…
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنیـد
دانلود رمان هم آغوش امـیـد pdf از لیـدا رنجبر لینک مستقـیم
برای اندرویـد و کـامپیوتر و PDF
نویسنده این رمان لیـدا رنجبر مـیباشـد
موضوع رمان: عاشقانه
خلاصه رمان هم آغوش امـیـد
داستان درباره ی سه دختر پرورشگـاهی به نام سارا نفیسه و مهتاب هستش که با قبولی در
دانشگـاه در خانه ی یک پیرمرد به عنوان مستاجر و نگـهبان ساکن مـیشن تا از خارج برگردد
بابک پسر صاحب خانه عاشق مهتاب مـیشـد ولی با برگشتن پدرش از خارج یک سری مشکلاتی
به وجود مـیاد که..
رمان پیشنهادی:دانلود رمان چشمان آبی سارای زینب دشتبانی
قسمت اول رمان هم آغوش امـیـد
دخترک پشت دار قالی نشستـه بود و بی صدا با آن دستان کوچک و انگشتان ظریفش
،ریشـه مـی زد که در همان هنگـام زن همسایه وارد کـارگـاه شـد و دقایقـی در گوشی با اوساکـار
پج پج کردند و بعد آن دختر را صدا زدند و از او خـواستند تا خـودش را بتکـاند و همراه انها راه بیفتد
. در کنار حوض خم شـد و دست و صورتش را به خـواستـه ی آنها شست و بدون سوالی ، گفتـه های
آنها را اطاعت کرد. لباس بلند صورتی بر تنش کردند و چادری با زمـینه سفیـد و گلهای کوچک ابی
روی سرش انداختند که هیچ کدامشان مال او نبود.چقدر همه چیز عجیب بود. امروز با او طور دیگری
رفتار مـی کردند و مهربانتر شـده بودند. وقتی به او گفتند از درگـاه ای اتاق به اتاق روبرویی برود او
دیـد که در اتاق مهمانی باز است و دو خانم نسبتا جوان با مردی که در وسط آنها نشستـه بود به ا
زل زده اند. ان لباس صورتی رنگ فقط چند دقـیقه ای کوتاه بر تنش بود و بعد ان را از بدنش در آوردند
و به او گفتند تا دوباره به کـارگـاه برگردد. معنی کـارهایشان را نمـی فهمـیـد ولی مجبور بود که
برای دانلود رمان روی لینک زیر کلیک کنید